کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در وقایع بعد از عاشورا

شاعر : جواد محمد زمانی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

سبز است باغ نافـله از باغـبانی‌ات            گل کرد عطر عاطفه با مهربانی‌ات

در سایه سار هـمـدلی‌ات بود آفـتاب            روشن شد آب و آینه با همزبانی‌ات


ای انـتـشار صبح از آفـاق جـان تو            ای چشمه سار نـور، دلِ آسمانی‌ات

هر گل به باغ، دفتر تقریر فقه توست            هر بـلبـلی مفـسّر نهـج المـعـانی‌ات

حتی در آن نماز شبی‌که نشسته بود            پـیـدا نـشـد تـشهـدی از نـاتـوانی‌ات

ای آنکه صبح کوفه ز رزم تو شام شد            ای افـتخـار، آینۀ خـطبه خـوانی‌ات

آیا شـکـست خـطـبۀ پـولادی تـو را            بر نیـزه آیـه‌های گـلِ نـاگهـانی‌ات؟

از بس ز کـودکی غـم و داغ دیده‌ای            چـشم کـسی نـدیـد گـل شادمـانی‌ات

از آن سری که در طبق آمد شبی بگو            لبـریـز بوسه بـاد لب خـیـزرانی‌ات

ای زن! به عصر بردگی ما نهیب زن            با شور عـزّت و شـرف آرمـانی‌ات

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ عباراتی همچون عبارت آواره خواندن حضرت زینب در شأن اهل بیت نیست!!

از بس به خار زار غم آواره بوده‌ای            چـشم کـسی نـدیـد گـل شادمـانی‌ات

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در وقایع بعد از عاشورا

شاعر : سما روشنائی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آسمان بی‌شک پُر از تکبیرة‌الاحرام اوست           غـم همیشه تـشنۀ دریـای نا آرام اوست

اوج تـفـسـیـر تـمـام آیـه‌هـای عــاشـقـی           در میان خطبه‌های کربلا تا شام اوست


مثل نام مـرتضی بعد از پـیـمبر دیـده‌ام           هرکجا نام حسین آمد، پس از آن نام اوست

چشم‌هایش هیچ چیزی غیر زیبایی ندید           ما رأیت... اولین و آخرین پیغام اوست

شیعه بی‌تردید بی‌زینب به پایان می‌رسید           در دل ایمانی اگر داریم از اسلام اوست

از نجف تا کربلا موکب به موکب می‌روم           هر کجا پا می‌گذارم سفرۀ اکرام اوست

کـربـلا پـایـان پرچـم داری زینب نبـود           تازه‌ این آغاز خـتم سورۀ انـعـام اوست

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر مطهر برادر در کوفه

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای که فـراز نـیـزه تو را آشـیـان شده            بنگر مرا که ناقـۀ عـریـان مکان شده

حـرفی که نه! اشاره‌ای حتی نمی‌کنی!            از آن زمان که هم سخنت خیزران شده


ازبسکه سنگ خورده‌ای ازدست کوفیان            خـون لخـته از کـنار لبانت روان شده

شهری که پایتخت علی بوده یک زمان            حــالا دگـر مـحــلـۀ نـامـردمــان شـده

ای همسفر! تو روی نی و من به زیر نی            از روی نی سرت به سرم سایبان شده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع سنگ جشن و شادی خندیدن و ... در شام بود نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. ضمن اینکه در منابع معتبر برای شهر شام هم جشن پایکوبی نقل کردهاند نه پرتاب سنگ و آتش و ...

سنگی که میخورد به سرت میخورد به من            پـرتابـشان ببـین چه قـدر با نشان شده

زبانحال امام زین العابدین علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در چهل سالِ گذشته اشک من رگبار بود            ابرِ باران‌زای چشمم روز و شب پربار بود

از گلویم آب خوش پایین نرفته هیچ وقت            کامم از خشکیِ داغِ تشنگی سرشار بود


زنـدگی کردم تـمام خـاطرات خویش را            پیش چشمم روضه‌ها هر روز، در تکرار بود

آه از آن لحظه که دیدم جسم بابا را به خاک            پیکری که روی آن انگار، یک نیزار بود

از همان ساعت که روی نیزه‌ها خورشید رفت            دائما پیـش نگـاهـم رقـص نـیـزه‌دار بود

من نماز اشک می‌خواندم به محراب بلا            روبـرویم روی نیـزه قـبـله‌ای سـیّار بود

وای، از شـام و تـمام چـشم‌های هـیز آن            دست‌هایم بسته بود و عمه در بازار بود

روضه‌های شام، از کرب و بلا هم بدتر است            مُردم از این داغ، که ناموس، در انظار بود

وای، از طشت طلا و قاریِ بزمِ شراب            آیه خواند و در جوابش خیزران در کار بود

وای، از چشمِ خریدار و نگـاه هرزه اش            کار او اصرار و کار عـمه‌ام انکار بود

منشاء این هتک حرمتها همان روزی ست که            دید، حیدر همسرش بین در و دیوار بود

: امتیاز
نقد و بررسی

تذکر:  منظور از چهل سال که در روایات نیز به آن اشاره شده است مدت بسیار طولانی عزاداری است که بعد از کربلا تا آخر عمر مبارکشان ادامه داشت؛ والا امام زین العابدین بعد از عاشورا ۳۴ سال بیشتر زنده نبودند و در سال ۹۴ یا حداکثر ۹۵ هجری به شهادت رسیدندعلامه طبرسی، اعلام الوری ج۱ ص ۴۸۱، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ ص ۲۲۱، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۸۲، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۱۷۵، شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۴۵، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۷۸۷، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۰۹، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۳۱۵،

بیت زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد موضوع طلب مرگ کردن و انتصاب این سخن به امام سجاد علیه السلام که فرمودند: ای کاش مادر مرا هر گز نمی زائید در هیچ کتاب معتبری نیامده است و مغایر روایات و احادیث معتبر از امیرالمؤمنین علیه السلام و خود امام زین العابدین علیه السلام است، این تحریف برای اولین بار در قرن دهم در کتاب منتخب طریحی بدون هیچ استنادی آورده شده است

کاش پایم وا نمی‌شد روی این دنیای پست            روزگار از بسکه با من سخت و بد رفتار بود

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا

شاعر : علی اصغر یزدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

برای داغِ حرم او همیشه چون سپر است            صبور باشی اگر، درد و غصه بیشتر است

چگونه صبر نموده بر آن مصائب سخت            کسی که مظهـر الله و زیـنت پـدر است


به کودکان حـرم گفت؛ کوه صبـر خـدا            مـقـابـل عَـلـَم ظـلـم گـریـه بی‌اثـر است

امام گـفت «عـلـیْکُـنَ باالـفـرار» سپـس            نوشت راوی مقـتل حدیث معـتـبر است

میان معرکه ماندست، چاره چیست بر او            کنار جسم رود یا سری که در سفر است

گرفته صبر رهش را، وگرنه جان می‌باخت            عـقـیله از هـمه ایـتـام داغ دیـده‌تر است

چه درسِ صبرِ قشنگی ست کربلای حسین            بـرای اهـل تـأمـل تـجـلّـی هــنــر اسـت

دوباره شعر، مرا در فضای باران برد            صدای صوت اذان ست و موقع سحر است

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا با برادر

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بی‌بـهـار تو اگـر زنـده بـمـانـم چه‌کـنم            بی‌تو بی‌تاب تر از برگ خـزانم چه‌کنم

قاتـلت نیزه نشد، داغ علی کشت تو را            حـال داغ تـو شده قـاتـل جـانـم چه‌کـنم


بس که ای یار دویدم رمق از پایم رفت            به خدا نیست دگر تاب و تـوانم چه‌کنم

لـرزه افـتاد تـنم تا تـنت افـتاد به خاک            نـاخـودآگـاه شـده ورد زبــانـم چـه‌کـنم

جـابجـا تا بـدنت شد قـد زیـنب تـا شـد            من ز داغ تو ببین همچو کمانم چه‌کنم

رحمت واسعه‌ای درهمه جا پخش شدی            اثـر نـعـل هـمـین است، ندانـم چـه‌کـنم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد، همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کاش پیـدا نـشود قـبر عـلی اصغـر تو            نیـزه‌ها پشت حـرم، دل نگـرانم چه‌کنم

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در وقایع بعد از عاشورا

شاعر : بشری صاحبی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

ببین در مشرق نیزه طلوع مه جبین‌ها را           و بشنو نغـمۀ قرآن مقـطوع الوتین‌ها را

ببار ای آسمان كه دختران آفتاب از حجب           به روی چهره می‌گیرند ابر آستین‌ها را


نمیخواهد بتابد بر زمین خورشید از آن هنگام           كه دیدی بر تن صحرا، تنِ تنهاترین‌ها را

دل سنگ كنار جاده از غم آب شد تا خواست           ببوسد زخم‌های پای آن محمل نشین‌ها را

اگرچه داغ تلخی دیده‌ای اما به لب داری           همان شیرینی شكراً لرب العالـمین‌ها را

چه نقش یا حسینی بر عقیق قلب تو حك كرد!           خـدا از اعتبار انداخت بازار نگین‌ها را

تو هم مثل حـسینت آیۀ إنـا فـتـحـنـایی...           كه عشقت فتح كرده قلب‌ها و سرزمین‌ها را

به آتش می‌زنـد پـروانۀ شـمـع دمشق تو           كه با خون خودش پاسخ دهد هل من معین‌ها را

به من یك جرعه از صبرت بنوشان و دعا كن تا           بـیـایـم پا به پای مـاتـم تو اربـعـیـن‌ها را

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا

شاعر : جواد محمد زمانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تو صبح روشنی که به خورشید رو کنی            حاشا که شـام را خـبر از تار مو کنی

طـوفـانی و تـمـوّج اگر سـر بـرآوری            آتـشـفـشـان دردی اگر سـر فـرو کنـی


می‌خـواستی طلـوع فـراگـیر صبح را            با ابتـهـاجِ خـطـبـۀ خـود بـازگـو کـنی

می‌خواستی جماعت مست از غرور را            بـا اشـک هـای نـافـلـه بـی‌آبـرو کـنـی

عـطـر حـسین را همه جـا می‌پـراکنی            همچون نـسیـم تا سـفـر کو به کو کنی

پنهان شده است گل پس باران برگ‌ها            بایـد که بـاغ را به تـمـنّـاش بـو کـنی!

وقـتِ وداع آمـــده بــا پــاره‌هــای دل            با خـون دل برای قـیـامت وضـو کنی!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر تغییر داده شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

وقـتِ وداع آمـــده بــا پــاره‌هــای دل            یک بوسه وقت مانده که نذر گلو کنی

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا با برادر

شاعر : ربائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

من کرببـلا را چو خـزان دیدم و رفتم            چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم

ای باغ که داری تو بسی گل بگلستان            این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم


در کـرب‌و‌بلا زیـنت آغـوش نـبـی را            آوردم و غـلـطیده بخـون دیـدم و رفتم

یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت            چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم

چون همره ما هست سرِ غرقِ بخونت            از داغ تو من روی خراشـیدم و رفـتم

بگسست اگر دشمن دون ریشه دین را            با قـلب پـریشان همه سنجـیـدم و رفتم

بس کن تو دگر کاه ربـائی سخن خود            من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

ممکـن چو نشد حـنجـر پاک تو ببوسم            آن حـنجـر پُر خون تو بـوسیدم و رفتم

بیت زیر به دلیل عدم رعایت قافیه که رکن اصلی هر شعری است تغییر داده شد، کلمۀ « بود» با کلمات « سنجید، پوشید، چید، دید» هم قافیه نیستند. لازم به ذکر است که ضمایر متصل جزء حروف روی قافیه نیست!!!

چون همره ما هست سرِ غرقِ بخونت            مـن یـاد لـب تـشـنـۀ تو بـودم و رفـتـم

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

بگسست اگر دشمن دون ریشه دین را            با موی پـریشان همه سنجـیـدم و رفتم

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا با برادر

شاعر : محمد حسین انصاری نژاد نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خـواهم نشـست آیـنه سان در بـرابرت            تا بنـگـرم به چشم عـلـی رزم آخـرت

ای آفـتـاب بر سـرِ سـرنـیـزه‌ها بـتـاب            قـرآن بخـوان برای تـسلّای خواهـرت


دشمن که حمله کرد به خیمه به خنده گفت:            زینب کجاست سید و سالار و سرورت؟

اینک به سـوی خـیـمۀ ما می‌کـنند رو            آن اسب‌های رد شده از روی پیکرت

بـا شـعـله‌هـای آتـش و بـا تـازیـانـه‌هـا            تا تسلـیت دهـنـد به غـم‌هـای دخـتـرت

گویا نشـسته مـادرم اندر بهـشت خُـلـد            آغوش خود گشوده بر آن جسم بی‌سرت

بابا به اشک بر سر کوثر نشسته است            سیراب کرده حنجـر خـونین اصغرت

در قـتـلگـاه بر سـر دامن گـرفـته بـود            آن جسم زخم خورده و مظلوم، مادرت

می‌خـواسـتم بیـایـم و از زیر نـیـزه‌هـا            پـیدا کنم تو را و دهـم جـان بـرابـرت

ناگه سه ساله دخترکی گریه کرد و گفت            عمه بیا که سوخت دلم، سوخت دخترت

دشـمن به سـویـم آمـده با تـازیـانـه‌اش            من می‌روم به شام به هـمراهی سرت

قرآن بخوان که وقت سفر یاری‌ام کنی            جانم فدای صوت خوش و خون حنجرت

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر مطهر برادر در کوفه

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

خواهرت تفـسیر کرد آیات قـرآن تو را            سنگ‌ خوردم تا نبـینم سگ باران تو را

چند شب پیشم نبودی گیسویت آشفـته شد            بعد من کی شانه‌ زد موی پریشان‌ تو را؟!


خواستم سر را بگیرم باز سرگردان شدم            کی تمامش می‌کنند این دستگردان‌ تورا

بر سر هر کوچه اول سرشماری می‌کنم            تا مـبـادا گـم کـنـم‌ طفـل هـراسان تو را

چشم‌ سنگین دردش از‌ دستان‌ سنگین بدتر است            هـر کجـای کـوفـه دیـدم آشـنایـان‌ تو را

نـیـزه‌ات را عـامـدانه بیـن‌ زنها می‌بـرد            ای خـدا لعـنـت کـند آقـا‌ نگـهـبـان تو را

کشتی امن نجـاتم! فکر طـوفان را مکن            تا گرفته خواهرت در دست سکان تو را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

بر سر هر کوچه اول سرشماری می‌کنم            چـندجا گـم کـرده‌ام‌ طفـل هراسان تو را

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. ضمن اینکه در منابع معتبر برای شهر شام هم جشن پایکوبی نقل کردهاند نه پرتاب سنگ و آتش و ....

گـرچه من داغ بـرادر دارم اما کوفـیان            جـشن می‌گیرند اینجا عـید قـربان تو را

نان با منت به ما دادند آن‌ هم نان خشک            مردمی که‌ خورده بودند از ازل نان تو را

ترسیم وقایع و مصائب ورود اهل بیت به شهر کوفه

شاعر : سید علی اصغر صالحی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

خـبر پیچـیـد تا کامل کـند دیگر خبرها را           خبر داغ است و در آتش می‌اندازد جگرها را

غـروبی تلخ، بادی تلـخ‌تر از دور می‌آمد           که خم می‌کرد زیر بار اندوهش کمرها را


به روی روسیاهی یک به یک آغوش وا کردند           همان‌هایی که بر مهمانشان بستند درها را

همان‌هایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند           به خون خویش غلطاندند، در صحرا پسرها را

و باد آرام درها را به هم می‌زد، صدا پیچید           که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را...

خبر آمد، سری بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد           کسی جز آل پیغـمـبر ندارد این هنرها را

: امتیاز

مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

نشاط عید هم از دوریت غم انگیز است           بیا که گـر تو نـبـاشی بهار پـائـیز است

چگونه خـنـده کند آنکه در فـراق رخت           همیشه کاسۀ چشمش ز اشک لبریز است


به رو نـمـای جـمـالت چه آورم با خود           که جان هر دو جهان در بهاش ناچیز است

سحرگهان که تو را می زنم صدا مهدی           ز نکهـت نـفـسم صبح عـطر آمیز است

لبی که وصف تو گوید چو صبح خندانست           دلی که یاد تو باشد چو گل سحر خیز است

چـگـونه کــوه گـنـاهـم ز پـا در انـدازد           مرا که رشته مهـر تو دست آویـز است

خط امان من از فیض دست بوسی تو است           چه بیـم دارم اگر تـیـغ آسمان تیز است

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شام غریبان

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قطعه

دیدی شکست حرمت‌ پـنـجـاه سـاله ام            دیـدی نـمـاز نـافـلـۀ من‌ نـشـسـتـه شد

دستی که بوسه میزدیش صبح‌ و ظهر و شام            بین طـناب شـمـر زنـازاده بـسـته شد


من خسته نیـستم‌ ز صدا کردنت ولی            آنقدر زد سنان به تـنم تا که خسته شد

دست غریبه ای به نخ معجرم نخورد            اما سه چهار جای سرم بد شکسته شد

من با لـباس مشکی و ایـنها لـباس نو            یعنی عـزای دختر زهرا خجـسته شد

دسته گـلـت به بوتـۀ خاری پـنـاه برد            لشگـر برای یافـتـنـش چـند دسـته شد

: امتیاز

ترسیم وقایع و مصائب عصر عاشورا

شاعر : محمد رضا سروری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : چهارپاره

خـیمه‌ها آتش‌ گرفته یا حسین عباس کو؟           آن علم‌داری که می‌داد خیمه‌ها را پاس کو؟

آن‌که بوده بر حـریم فـاطمه حساس کو؟           شیر میدان قاتل این خصم بی‌احساس کو؟


**************

خـیـمه‌ها آتش‌ گـرفـته از شرار کـیـنه‌ها           گـرد بی‌رحـمی نـشـسته بر رخ آئـیـنه‌ها

بی‌کـس و یـاور خـیـام زادۀ زهـرا شـده           بی‌پـنـاهی لـرزه افکـنـده درون سیـنـه‌ها

**************

شمریان دور از دو چشم اکبر و عباس‌ها           آتـشـی افـکـنـده‌انـد بـر لالـه‌زار یـاس‌ها

با عـطـش آتش ‌گـرفـته خـیمه پـروانه‌ها           وامصیـبت از شکـست شاخه احساس‌ها

**************

حـرمـله این دفعـه تیر آتـشـین می‌افکـند           خـیمه‌های بی‌پـناه را از ستون برمی‌کند

خولی بی‌عـاطفه هـمـراه زجـر دد منـش           دست غارت بر خیام آل عصمت می‌زند

**************

خـیمه بی‌عباس نـام‌آور به یغـما می‌رود           هر طرف لب‌تشنه‌ای با چشم گریان می‌دود

سیلی و شلاق بی‌رحمان در این بی‌یاوری           هدیه بر گلگونه‌های طفل عطشان می‌شود

**************

کودکی آتـش‌ گرفـته بانگ عـمو می‌زند           پنجه‌های کوفیان یورش به گیسو می‌زند

پاسـبان خـیـمه‌ها ای حضرت سـاقی بیا           خـنده‌های نا بجا خـنجـر به ابـرو می‌زند

**************

یا حسین برخـیز و با عباس نام‌آور بگو           خیمه‌ها تنها شده، ای مهربان سـقا عـمو

دیـده بر راه تو هـسـتـند کودکان فـاطمه           خیمه‌ها را کن حـفاظت از سپاه کـینه‌جو

**************

در کجا ماندی که بی‌تو خیمه‌ها را یار نیست؟           در حریم مصطفی جز لشکر اغیار نیست

ضرب سیلی روی نیلی در حرم گاهان ببین           کودکان را یاوری جز عابد بیمار نیست

**************

سروری از بی‌پناهی‌ها به دشت بی‌کسی           یا ابوفاضل کجایی کی به دادم می‌رسی؟

شعر غم با گریه برگو هر محرم در عزا           از ستـیـز آب ‌وآتـش مـوسـم بـی‌مـونسی

: امتیاز
نقد و بررسی

مصرع اول بیت زیر از لحاظ وزن شعر دارای شکت شعری است

کودکی آتـش‌ گرفـته بانگ عـمو می‌زند           پنجه‌های کوفیان یورش به گیسو می‌زند

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شام غریبان

شاعر : حبیب چائیچیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

خـیمه‌ها می‌سوزد و شمع شب تارم شده           در شب بـیـمـاری‌ام آتـش پـرسـتارم شده

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده‌ایم           از چه دیگـر شعـله‌ها یـار دل زارم شده


پیش از این سقّای ما بودی علمدار حسین           امشب اما جـای او آتـش عـلـمـدارم شده

ای فلک جان مرا هر چند می‌خواهی بسوز           مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده

جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند           در شب تـنهـایی‌ام تـنها هـمین یـارم شده

من که شب را تا سحر بی‌خواب و سوزانم چو شمع           از چه دیگر شعله‌ها شمع شب تارم شده

بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست           دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟

جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت           مـردم چـشمـان مـن تـنهـا وفـا دارم شـده

گر گـلستان شد به ابراهـیم آتـش ها ولی           سـوخت گـلزار من و آتـش پدیـدارم شده

شعله‌های کـربلا آتش به جانم زد حسان           آتـشـین از این جهـت ابیات اشعـارم شده

: امتیاز

ترسیم وقایع و مصائب عصر عاشورا ( زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها)

شاعر : سید نیما نجاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

وقت اداء حـلـقی بعـضی حروف‌ها            تصویـر می‌شـونـد برایـم لـهـوف‌ها

مقتل نوشت جای «اذا الشّمس کوّرت»            با چکـمه آمدنـد به گودی کسوف‌ها


بایـد مـرتبت کـنـم ای شاه بی‌سـپـاه            انگشترت کجاست غریب رئوف‌ها؟!

پیـراهنت؛ تنت؛ دهنت؛ ریخـته بهم            والشّمر جالِس…و بعدش سیوف‌ها

نیزه مجال حرف زدن را به تو نداد            واویـلـتـا لِـشـدَّت قـتـل الـطـفـوف‌ها

گودال را به ولوله انداخت خواهرت            وقت اداء حـلـقی بعـضی حروف‌ها

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با امام سجاد علیه السلام در عصر عاشورا

شاعر : مهدی جهاندار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟           دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری

بخوان در نیمه شب‌هایم « الهی لا تؤدّبنی«           بگو صد بار دیگر«ربِّ خلِّصنا من النّاری«


غل و زنجیر بر گردن چهل منزل بیا با من           که فـردا باز فـردا یـوسف تـنهای بازاری

تو تب دار اباالفضلی که سقا بود و عطشان بود           تو بیمار حسینی، راست می‌گویند بیماری

تو را هر روز عاشوراست، یا سبوحُ یا قدّوس           ملائک بر سر سجاده‌ات جمع اند بسیاری

الـهـی یـا الـهـی سـیـدی ربّـی و مــولایـی           و یا سبحـانک الـلّهـمّ خـلّـصنا من الـنّـاری

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خروج از کربلا با برادر

شاعر : علی انسانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم!            آیـا تـویـی بـرادر مـن؟ نـیـست بـاورم

با آنکه در جـوار تو یک عـمر بوده ام            نشـناسـمت کنون که تو هـستی برابرم


پامال جور و دست خوش کینه ام ببـین            ای کـشتی نـجـات، گذشت آب از سرم

عمرمنی که از کف من رفته ای و من            بی تو، گـمـان بـودن خـود را نـمی بـرم

ای خشک لب! کنار فرات از غمت ببین            دریـاسـت در کـنـار مـن از دیـدۀ تـرم

با کعـب نی کـنـند جـدا از توأم و لیک            از جان خویش بگـذرم و از تو نگذرم

دیشب کـنار پیکـر پاکـت چها گذشت؟            کاین خـاک ها هـنوز دهـد بوی مـادرم

دیدم که دست ظلم، تو را سنگ می زند            بگـذاشتم، دو دست خود آنگاه بر سرم

: امتیاز

سرود ولادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : محمد مبشری نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک                                       (به سبك السلام ای خاتم)

صادق آل پیـمبر، نـور چشم مصطفایی            سرور و مولای عالم، تو عزیز مرتضایی

امـام صـادقـی، ز گـل‌ها برتـری            برای مـسلـمین، بحق تو رهـبری


گل زهرا مدد، گل زهرا مدد (۲ )

*********************

آمده امام صادق، چون نبی قـرآن ناطق            روز میلاد مه و مهر، هر دو با هم شد مطابق

شکوفا شد دو گل، گلستان شد جهان            شده غرق سرور، زمین و آسـمان

گل زهرا مدد، گل زهرا مدد (۲ )

*********************

قلب عاشقان مصفا، زین رسالت با ولایت            که نموده حق عنایت، یک گل دیگر به عترت

ز یمن مصطفی، هـمه جا باصـفا            امـام صـادق است، گـل بــاغ ولا

گل زهرا مدد، گل زهرا مدد (۲ )

*********************

تهنیت بر مصطفی باد، تهنیت بر مرتضی باد            فاطمه چشم تو روشن، گشته بر پا جشن میلاد

شده شوری به پا، ز الـطـاف خدا            که آمد در جهان، امـام و رهـنـما

گل زهرا مدد، گل زهرا مدد (۲ )

*********************

مظهر لطف خدایی، تو رحیم و مهربانی            مصلح عـالـم وصی، خـاتم پیـغـمـبرانی

تو یابن العسکری، امام و سروری            بـیا یابن الحسن، به عـالم دلـبری

اباصالح مـدد، اباصالح مـدد ( ۲ )

: امتیاز

سرود ولادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : رضا یعقوبیان نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک  

هـفده مـاه ربـیع الاوّل آمد عـاشـقـان            شد تـولّد صـادق آل محـمّـد عاشـقان

مـادرش خـندان شده            بـاب او شـادان شـده


گــل بــاغ احــمــدی            آمـدی خـوش آمــدی

********************************

نوری از سوی خـدا اندر مدینه آمده            آنکه باشد بین عـالـم، بی‌قـریـنه آمده

نـخـل دین داده ثـمـر            غنچه‌ای شد جلوه‌گر

گــل بــاغ احــمــدی            آمـدی خـوش آمــدی

********************************

امشب از لطف خدای سرمدی گل وا شده            باقـر عـلم نبی از لطف حق بابا شده

ماه دین جلوه‌گر است            ششمین روشنگر است

گــل بــاغ احــمــدی            آمـدی خـوش آمــدی

********************************

امّ فروه بوسه زد بر چهرۀ زیبای او            دل برد از باب مظلومش قد و بالای او

یثرب از او گلشن است            چشم باقر روشن است

گــل بــاغ احــمــدی            آمـدی خـوش آمــدی

********************************

نور بخش عالم هستی شده امشب عیان            جشن شور و شادمانی گشته برپا در جهان

سـر زده نـور جـلـی            صادق از نسل عـلی

گــل بــاغ احــمــدی            آمـدی خـوش آمــدی

********************************

از قدوم این پسر یثرب تماشایی شده            خانۀ بـاقـر نگـر طـور تجـلّایی شـده

در جهان غـوغا شده            غــنـچـۀ گـل وا شده

گــل بــاغ احــمــدی            آمـدی خـوش آمــدی

********************************

ما همه ریزه‌خور خوان امام صادقیم            با ولا و حبّ و مهر توست سرشار توأیم

گـرچه مـا نـا قـابـلـیم            بـر در تـو ســائـلـیـم

گــل بــاغ احــمــدی            آمـدی خـوش آمــدی

: امتیاز